در 80 کیلومتری شهر نیویورک روستایی یهودینشین وجود دارد که قانون اساسی آمریکا در آنجا اجرا نشده و برای تمامی ساکنان آن و بازدیدکنندگان رعایت شئونات اخلاقی و رفتاری الزامی میباشد.
کریاس جوئل یک روستای یهودینشین است که اجرای تفکیک جنسی در کلیه اماکن عمومی آن و نیز رعایت شئونات اخلاقی و رفتاری الزامی است. این روستا در 80 کیلومتری شمال شهر نیویورک واقع است و شامل قانون اساسی آمریکا نمیباشد.
به هنگام ورود به این روستا، بر روی تابلوی خیرمقدم آن به بازدیدکنندگان این چنین نوشته شده است:
به کریاس جوئل خوشآمدید اجتماعی سنتی دارای عفتها و ارزشها بر اساس سنن و رسوم مذهبی خود، از شما خواهشمندیم تا به هنگام بازدید از اجتماع ما به گونهای عفیف لباس پوشیده و رفتار کنید. این امر شامل موارد زیر میشود: پوشیدن دامن یا شلوار بلند، پوشیده بودن سینهها، پوشیدن لباسهای آستیندار حداقل تا آرنج، استفاده از الفاظ مناسب، رعایت تفکیک جنسیتی در تمام اماکن عمومی. از احترام شما به ارزشهای ما سپاسگزاریم و از بازدید خود لذت ببرید!
در این روستا زنان در سنین جوانی ازدواج کرده و برای تربیت فرزندان خود در روستا باقی میمانند. ساکنان این روستا به دلیل قوانین مذهبی خود دست به کنترل جمعیت نمیزنند. به همین دلیل زاد و ولد در این روستا زیاد بوده و وجود کودکان زیاد، میانگین سنی افراد روستا را به 12 سال کاهش داده است. به طور متوسط تعداد اعضای یک خانواده در این روستا 6 نفر است. از این رو، مادران این خانوادهها به خاطر داشتن کودکان خردسال به ندرت خارج از منزل کار میکنند.
اکثر ساکنان این روستا به زبان عبری صحبت کرده و انگلیسی تکلم نمیکنند.مردان این روستا به جای فراگیری درسهای دانشگاهی به مطالعه و یادگیری تورات و تلمود میپردازند.
در واقع تنها 39 درصد ساکنان آن دارای دیپلم بوده و حدود 5 درصد آنها نیز مدرک دانشگاهی دارند. صدها نفر از مردان این روستا در مؤسسات مذهبی به طور تمام وقت به آموزش مشغول هستند.
اکثراً آپارتمانها و خانههای این روستا سرسبز و دارای باغ میباشد. جمعیت این روستا 21 هزار نفر است که بیشتر ساکنان آن را یهودیان تشکیل میدهند. این روستا دارای یک مرکز نگهداری از نوزادان است که با هزینهای بالغ بر 10 میلیون دلار توسط دولت آمریکا ساخته شده است. در گزارشی که توسط نیویورک تایمز تهیه شده بود، این روستا به عنوان فقیرترین مکان زندگی در آمریکا شناخته شده است. این در حالی است که با توجه به هزینه بالایی که دولت برای ساخت یک مرکز نگهداری از نوزادان در اختیار این روستا قرار داده و نیز روش زندگی آن ها، برخی مسئولین آمریکا فقیر بودن مردم این روستا را به زیر سوال بردهاند. یک وکیل به نام نانسی کالهون خواستار بررسی مقامات دولتی در این خصوص شده است. وی در اظهاراتی در این مورد بیان داشته است: «ممکن است آن ها روی کاغذ فقیر باشند، اما در حقیقت آن ها اصلاً فقیر نیستند».
همچنین به گفته یک جامعهشناس مسائل یهودیان پروفسور ویلیام هلمریچ، مردم این روستا میتوانند از برخی سازمانها وامهای بدون سود و بهره دریافت کنند. نیویورک تایمز اظهار کرده است که به دلیل فقر خانوادههای این روستا، خاخام این روستا دستور داده است که حلقههای الماس به عنوان هدیه ازدواج پذیرفته نشود تا از این طریق به خانوادهها و زوجهای جوان فشار مالی وارد نشود، و یا این که در مراسمهای ازدواج برای برگزاری جشن و شادی تنها از یک نفر نوازنده استفاده شود.
همچنین بر اساس قوانین این روستا، زنان اجازه حضور در محوطه دانشگاه را ندارند: «به دستور هیئت مدیره، زنان مجاز به حضور در محوطه دانشگاه نیستند».
نکته قابل تأمل این جاست کهمردم این روستا در کشوری زندگی میکنند که این کشور همیشه مدعی دفاع از حقوق بشر، حقوق زنان، و مخالف تفکیک جنسیتی نه تنها در جامعه خود بلکه در دیگر جوامع جهان به ویژه کشورهای اسلامی بوده است و مدام کشورهای اسلامی را به خاطر رعایت آداب و دستورات دینی خود مورد مواخذه قرار میدهد.
حال تصور کنید که اگر در ایران و یا در یک کشور اسلامی مردم بخواهند مطابق با اصول اخلاقی و اسلامی خود زندگی کنند، چه اتفاقی میافتد؟ آیا در این هنگام مدعیان حقوق بشر و غربیان دست به اعتراض گسترده و جهانی نزده و مدعی نمیشوند که در فلان کشور اسلامی حقوق زنان و مردان رعایت نشده و به آن ها ستم روا میشود؟ آیا در آن هنگام آن ها با بهانه آزادی و دموکراسی و دیگر عبارتهایی که گوش جهانیان از آن ها پر شده است، این حق را به خود نمیدهند تا دست به هر نوع حمله و یورشی از کلامی و فرهنگی گرفته تا نظامی و موشکی بزنند؟ آیا آزادی و دموکراسی گزینشی است و یا این که کشورهای غربی چون آمریکا از آن تنها برای استعمار کشورهای دیگر استفاده میکند؟